، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره
، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

پدربزرگ و آيدين و آيدا

اين دو روز اوقاتمون تلخ بود

  اين دو روز كه اوقاتمون تلخ بود الحمدالله امروز حالتون بهتر بود.عصري اومدم خونتون ومامانتون گله داشت كه آيدا جون شير كم ميخوره يه لحظه حالم گرفته شد ولي خدا را شكر نيم ساعت بعد كمي شير خوردي كه باعث دلگرمي شدي يادم رفت بگم كه اسم  ديانا هم در آخرين لحظه براي شناسنامه گرفتن تبديل به آيدا شد دوتا عكسا مال ديروز و دوتا مال امروزه صورتتون هم نشسته هست ...
7 دی 1393

اولين ديدار

  امروز  مامان و بچه ها را از بيمارستان آوردند.ديروز بچه ها را به علت مشكلي كه داشتن ،سرم وصل كردن و چقدر من ناراحت اونا بودم.اعصابم بهم ريخته بود. امروز كه مرخص كردن و به خانه آمدن ،با ديدنشون خيلي آرام شدم.اتاق بچه ها را خيلي گرم گرفتند كه فكر كنم بچه ها اينجور دوس ندارند. اينم اولين عكسايي كه خودم ازشون گرفتم ماشاالله ...
3 دی 1393

تولدتون مبارك

چقدر مادر و مادر بزرگتون زحمت كشيدند و هشت ماه مراقبت شديد تا چشم به جهان هستي گشوديد هشت ماه استراحت مطلق براي مادر چشم انتظار زمان كمي نيست اميدوارم قدر مادر را هميشه بدانيد مادر بزرگتان هم خيلي تلاش نمود تا شماها سالم بدنيا بياييد و چقدر استرس و بي خابي! پدرتان هم خيلي دلنگران شما كيلومترها راه را رفت و آمد ميكرد و من هم وبلاگ برايتان درست كردم تولدتان اول دي ماه  1393 بود كه مبارك باد ...
3 دی 1393